ابری شدم به نیت باران شدن فقط * حاج محمود کریمی

بازدید: 653 بازدید

ابری شدم به نیت باران شدن فقط

مور امدم برای سلیمان شدن فقط

باید ز گوشه چشم تو کاری بزرگ خواست

چیزی شبیه حضرت سلمان شدن فقط

باید به شیعه بودن خود افتخار کرد

رازی نمی شوم به مسلمان شدن فقط

دنیای دیگریست اسیری و بندگی

ان هم به دام زلف کریمان شدن فقط

لا یمکن الفرار ز تیر نگاه تو

چاره رسیدن است و قربان شدن فقط

در خانه کریم کفایت نمی کند

یک لقمه نان گرفتن و مهمان شدن فقط

این لطف فاطمست و عشق است تا ابد

سر مست با نوای حسن جان شدن فقط

فکری برای پر زدن بال من کنید

من را اسیر زلف امام حسن کنید

شنیده ام جگرت شعله ور شده

بی کس شدی و ناله تو بی اثر شده

پیش حسین سرفه نکن اه کم بکش

خون لخته های روی لبت بیشتر شده

یک چشم خواهرت به تو یک چشم سوی تشت

تشت مقابلت پره خون جگر شده

از ناله هات خواهر تو حول کرده است

گویا که باز واقعه پشت در شده

ای وای از مصیبت تابوت و دفن تو

وای از هجوم تیر و تن و چشم تر شده

می گفت با حسین ابالفضل وقت دفن

این تیر ها برای تنش درد سر شده

موی سپید و کوچه و تابوت و زهر و تیر

دوران غربت حسن اسن گونه سر شده

یک کوچه بود موی حسن را سپید کرد

یک اتفاق بود که او را شهید کرد

و دست مادر و طفلش به دست یکدیگر

درست معنی یک روح در دو تا پیکر

به سوی خانه روان بین کوچ ای خلوت

رسید فاجعه از روبرو ولی بد تر

نگاه کرد به جز طفل و مادری تنها

کسی نبود خدا را ندید بالا سر

جلو تر امد و دستی پلید بالا رفت

چه شد که کودک او داد زد خدا مادر

میان کوچه و پیش نگاه فرزندش

همین که سخت زمین خورد گفت یا حیدر

سیاه شد همه جا راه خانه را گم کرد

صدای غم زده ای گفت مادر از اینور

رسید خانه ولیکن خیالش اسوده

که بین کوچه نیفتاد چادری از سر

 

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر