اختر من هلال من ماه من * حاج محمود کریمی

بازدید: 1191 بازدید

اختر من هلال من ماه من

همسفر و همدم و همراه من

بی تو دلم طایر بی ‌بال بود

داغ چهل ‌روزه چهل ‌سال بود

شعله نثار جگرم کرده ‌اند

با سر تو همسفرم کرده ‌اند

پیش روی محمل من صف‌ زدند

رقص‌کنان خنده‌ زنان کف ‌زدند

محمل ما در ملع عام بود

همدم ما سنگ لب‌ بام بود

دیده به خورشید رخت دوختم

آب شدم ساختم و سوختم

رأس تو می ‌داد به زینب سلام

چشم تو می‌ گشت به من هم‌ کلام

چشم تو از چار طرف سوی من

نغمه قرآن تو نیروی من

حال پی عرض سلام آمدم

فاتح و پیروز ز شام آمدم

ای به جمالت نگه فاطمه

ای سر نی هم‌ سخن ما همه

باز هم از وحی محمد بگو

از گلوی پاره خوش‌ آمد بگو

آمده ‌ام شانه به مویت زنم

بوسه به رگ‌ های گلویت زنم

دست برون از جگر خاک کن

اشک غم از دیده من پاک کن

ای به لبت زمزمه آب ‌آب

آب بده آب بده بر رباب

جان اخا غنچه پرپر کجاست

آب که آزاد شد اصغر کجاست

آمدم از شام سوی این حرم

تا به مزار تو طواف آورم

مروه مزار تو صفا علقمه

سعی کنم پشت سر فاطمه

آمده ‌ام ای همه جا همرهم

از سفر خویش گزارش دهم

نام تو زنده ز قیام من است

فتح تو در خطبه شام من است

وحی خدا داشت بیانم حسین

تیغ علی بود زبانم حسین

سوختم و سوختم و ساخت

لرزه به کاخ ستم انداخت

طفل تو گردید پیام‌ آورت

شام شد آرامگه دخترت

گر چه به پای سرت آرام شد

سفیر دائم تو در شام شد

زنده شد از دفن شب دخترت

خاطره دفن شب مادرت

شاعر: استاد سازگار

 

 

 

حاج محمود کریمی / ظهر اربعین ماه صفر ۱۳۹۵

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net