اگر جبریل هم بودم در این وادی * حاج امیر کرمانشاهی

بازدید: 870 بازدید

اگر جبریل هم بودم در این وادی پرم می ریخت

در این وادی که هر موجود پای او عدم می ریخت

قیاس او و یوسف کار بی جاییست می دانم

که حُسنش آبرو را از عرب ها تا عجب می ریخت

برای یک جزامی مرد شامی یا سگی تنها

ز دست و چشم های مهربان او کرم می ریخت

اراده کرده شاعر ها فقط از کربلا گویند

وگر نه در رسای او هزاران محتشم می ریخت

کسی دست از حرم شسته است و با ویرانه می سازد

که صدها کربلا از آستین او حرم می ریخت

نشستم تا مصیبت های او را بلکه بنویسم

به غربت که رسیدم اشک از چشم قلم می ریخت

اگر آهی کشد مظلوم عالم را بهم ریزد

چو یاد مادرش می کرد زینب را بهم می ریخت

زن ناسازگارش عاقبت زهر خودش را ریخت

چه فکری با خودش می کرد در افطار سم می ریخت

نمیدانم چرا از چهره این مرد هنگام

عبور طفل و مادر از گذرها درد و غم میریخت

مدینه کوچه ای دارد که از نزدیک آن کوچه

اگر هر وقت رد میشد دلش در هر قدم می ریخت

 

.

شب ۷ صفر ۹۹ حاج امیر کرمانشاهی

.

متن مداحی / متن شعر / اشعار مداحی

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.

کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.

استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر