باید بنویسد قلم باورم از تو * سید مجید بنی فاطمه

بازدید: 832 بازدید

باید بنویسد قلم باورم از تو

تا رنگ نشیند به تن دفترم از تو

تا قدرت پرواز بگیرد پرم از تو

تا حس تعلق بپذیرد سرم از تو

جز نام تو امشب به لبم نیست ترانه

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

بهتر که نگیرد کسی امشب خبر از من

شاید که دم صبح تو گردی گذر از من

با یک نظرت هستی من را بخر از من

تا کم بشود سایه این درد سر از من

در وادی امنت خبری از خطری نیست

با ذکر تو در قلب من از غم خبری نیست

ای کاش که این رو سیه ادم شدنی بود

ای کاش که وصل من و یارم شدنی بود

با دل گره زلف تو محکم شدنی بود

ای کاش که سرکوب دلم هم شدنی بود

تا غیر تو بر هیچ کسی دل نسپارم

در راه کسی غیر خودت پا نگذارم

جز نقش تو در قاب دلم خانه ندارد

جز دست تو سرمست تو پیمانه ندارد

اینجا که حقیقت ره افسانه ندارد

این موی مجعد طلب از شانه ندارد

جز صید شدن در خم گیسوت روا نیست

کس نیست که اشفته ان زلف دو تا نیست

ای امدن تو همه حاجت زهرا

ای محفل انس تو دل حضرت زهرا

با توست یقینا همه عصمت زهرا

ای صاحب قدرت قدر دولت زهرا

کی میشود ان روز که بی واهمه باشیم

ما منتقم خون گل فاطمه باشیم

ای جای تو در عرش روی منبر حیدر

با دست تو زینت شده انگشتر حیدر

ای صف شکن معرکه ای حیدر حیدر

ای منتقم و منتظر دختر حیدر

زینب به خدا چشم به راه است بیایی

ای گمشده مردم عالم به کجایی

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر