با التماس و گریون دلم گرفته بارون * حاج محمود کریمی

با التماس و گریون دلم گرفته بارون

برای اذن میدون ای عمو ای عمو

وای وای وای ای عمو

مگر که رنگی تره خونم از خون پسرت

عمو بشین رو زمین تا بگردم دور سرت

بیا اجازه بده تا برم جون مادرت  مادرت

غربت تو میون این دشمن عشق تو چه ها نکرده با من

کرده ام لباسم بر تن ای عمو ای عمو

نشسته پیشم زهرا با چشم گریون بابا

خدا حافظ ای مولا ای عمو ای عمو

سوره ی توحید آیه قرآن

حرمت سادات حرمت مهمان

قال الله الکریم بسم الله الرحمن الرحیم

و فدیناه بذبح عظیم

واحد

جمع حسنینی و پریشان شده ای

در هاله خون حلال پنهان شده ای

از نحوه پرپر شدنت معلوم است

که دستخوش حمله طوفان شده ای

بر پا که بدی نهال بودی اکبنون

بر خاک قد سرو خرامان شده ای

این جنگ که جنگ نیزه و شمشیر است

ای اینه از چه سنگ باران شده ای

قران حسن نه جز جزئی بلکه

صد پاره چو ایه های قران شده ای

اخر چه به روز بدنت اورده اند

از چیست که که همسطح بیایان شده ای

این سینه اسیا شده میگوید

بازیچه نعل های اسبان شده ای

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر