حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را * حاج محمود کریمی

بازدید: 1183 بازدید

حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را

به خون نشانده دل دودمان آدم را

غم تو موهبت کبریاست در دل من

نمیدهم به سرور بهشت این غم را

غبار ماتم تو آبرو به من بخشید

به عالمی ندهم این غبار ماتم را

زمان به یاد عزایت محرم است حسین

اگر چه شور دگر داده ای محرم را

اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم

هزار بار بمیرم نبینم آن دم را

گدای دولت عشقم که فرق بسیار است

گدای دولت عشق و گدای دِرهم را

به نیم قطره اشک محبتت ندهم

اگر دهند به دستم تمام عالم را

محبت تو بود رشته نجات مرا

رها نمی کنم این ریسمان محکم را

به عاشقان تو نازم که بهر جانبازی

گزیده اند همیشه خط مقدم را

گناه کارم و یک عمر چشم گریانم

به زخم های تو تقدیم کرده مرهم را

به یمن گریه برای تو روز محشر هم

خموش میکنم از اشک خود جهنم را

سخن ز سوز دلت با که می توان گفتن

که سوختی دل بیگانگان و مَحرم را

نشست تخت سلیمان به خون چو یاد آورد

حدیث قتلگه و ساربان و خاتم را

سپهر از چه نشد پاره پاره آن ساعت

که نقش خاک زمین دید عرش اعظم را

روا نبود که امت به سر بریدن تو

دهند اجر رسالت رسول خاتم را

بنات فاطمه را بانگ العطش بر چرخ

به جای آب بجوشد ز سینه خون یم را

لب از ثنات نگیرد دمی اگر ببُرند

هزار مرتبه دست و زبان میثم را

شاعر: استاد سازگار

 

حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را

***

عشق تو تو خونه زادیه عشق تو مگه ارادیه

وقتی عشق برام جهادیه سر رو تن برام زیادیه

حسین وای

***

من گفتم به هر کی کافره آقامون ولی داوره

آقامون حسین بی سره

حسین وای

***

من زندم برا دار تو من هستم خریدار تو

با جونم خریدار تو من عبدم تو دربار تو

آمادم برا دار تو فرماندم علمدار تو

حسین وای

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر