دوباره بوی غزل میرسد به شامه من * کربلایی حسین طاهری

بازدید: 2719 بازدید

دوباره بوی غزل میرسد به شامه من

چکیده دل من می شود چکامه من

به غیر عشق ندارد شناسنامه من

بگو که بین اذان من و اقامه من

پس از علی ولی الله موذنی آگاه

بگوید اشهد ان حسن کریم الله

اگر کریم کریم است بی سخن بخشد

بدون هیچ هیاهو چو پنج تن بخشد

خدا کند که خدا هر چه را به من بخشد

فقط به دست کریمانه حسن بخشد

همیشه خانه او سفره کرم پهن است

بساط شاه و گدا در کنار هم پهن است

کسی نبود به فکر گدا رسید از راه

چهارمین نفس اِنَما رسید از راه

درست در وسط ربنا رسید از راه

به سفره داری ماه خدا رسید از راه

به یُمن آمدنش از قدیم می گوییم

به ماه او رمضان الکریم می گوییم

رسیده ام به گدایی شب تولد او

قسم به سبزی انگشتر زمرد او

نخواستم ز خدا هیچ چیز جز خود او

که جمع احمد و زهرا و مرتضی شده او

چه کوه قند چه کوه نمک امام حسن

علی و فاطمه مشترک امام حسن

همین که از رخ ماهش نقاب می افتد

در آسمان دهن ماه آب می افتد

ز چشم هر چه ستاره است خواب می افتد

نگاه شهر که بر آفتاب می افتد

مسیر خانه خورشید بند می آید

صدای یک صلوات بلند می آید

روایتی است که از آن بلند شد آهم

به خانه بود پیمبر و آل طاها هم

رسید موقع کُشتی کودکان با هم

حسین ذکر علی بود و ذکر زهرا هم

در آن میانه پیمبر حسن حسن می گفت

ولی شنید حسن هم حسین من می گفت

کریم بیرق و صحن و علم نمی خواهد

کنار فاطمه هرگز حرم نمی خواهد

برای دادن حاجت قسم نمی خواهد

برای دشمن خود نیز کم نمی خواهد

کریم بود و بدون سر و صدا بخشید

تمام بُقعه خود را به کربلا بخشید

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر