دومین بار است در شهر نبی * حاج محمود کریمی

بازدید: 632 بازدید

دومین بار است در شهر نبی در سوخته

خانه امنی به دست یک ستمگر سوخته

کمتر از خون گریه کردن حق این مرثیه نیست

استان صادق ال پیمبر سوخته

ارث زهرایی این اقاست که کاشانه اش

بین شهر مادری چون بیت مادر سوخته

او نمی سوزد میان شعله ها و مانده اند

با جسارت عده ای گفتند کوثر سوخته

اتشی که از در و دیوار بالا رفته است

بی گمان بر غربت اولاد حیدر سوخته

هم بلاهایی که مادر دیده پیرش کمرده

هم دلش بهر بن الزهرا مکرر سوخته

شک ندارم هر زمانی اب دیده ساعتی

گوشه ای رفته به یاد حلق اصغر سوخته

بس که می پیچد به خود از سوزش زهر جفا

پیکر شیخ الائمه پا تا سر سوخته

چشم های اهل بیتش کاسه اشکست و خون

بیشتر از هر کسی موسی ابن جعفر سوخته

سالیانی پیش تر از قومشان در کربلا

خیمه و پیراهن و دامان و معجر سوخته

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر