تاریخ انتشار:
بازدید: 1,362 بازدید



رخش چه صبح ملیحی لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست به چه شاخه نباتی
بدون چشمه لعلش نبود در همه هستی
نه چشمه ای نه قناتی نه دجله ای نه فراتی
دمیده بر سر دنیا چه آفتاب بلندی
رسیده در شب لیلا چه ماه بابرکاتی
قدش چه سرو بلندی چه گیسویی چه کمندی
چه مرتضی سکناتی چه مصطفی وجناتی
چه دلبری چه دلیری چه بی مثال و نظیری
چه یوسفی چه عزیزی چه ماورای صفاتی
حواس قافله رفته است در صدای اذانش
هلا چه حی علایی چه عجلوا بصلاتی
حسین با پسرش رد شدند از غزل من
پسر چه ماه جمیلی پدر چه باب نجاتی
چه روزها که به لیلا گذشت و رفتی و می گفت
مضی الزمان و قلبی یقول انک آتی
شاعر: عباس شاه زیدی
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.
