شب عاشقی وقت بارونه سید مهدی میرداماد + متن شعر

بازدید: 1,458 بازدید
سید مهدی میرداماد
.

متن شعر

شب عاشقی وقت بارونه

چشا ابری لب ها خندونه

شب آخر عمر اربابه

که دیگه تو این صحرا مهمونه

ولی امشب کسی حال دل زینب رو نمیدونه

رقیه داره میزاره آروم

سرش رو روی پای بابایی

یه مادر داره واسه ی بچه اش

تویه خیمه میخونه لالایی

****

لالا لالا گل پونه ی من

تب خونه من بزار باز سرت رو

روی شونه من

رازی بودم یکم دیر بخوابی

ولی سیر بخوابی نه اینکه عزیزم

با این تیر بخوابی

دم خیمه مادرت افتاد

تویه خیمه خواهرت افتاد

رو دست بابا گل بابا

سرت از پشت سرت افتاد

****

ولی یه خواهر با حال مضطر

میکوبه بر سینه و بر سر

غریب مادر غریب مادر

میگه ای عزیز دل مادر

بشین پای حرف های این خواهر

بزار تا گلوت و ببوسم من

که فردا دیگه نداری سر

گل زهرا گل زینب

میشی فردا لاله ی پرپر

چی میخواد سر من بیاد که تو

آروم میکنی این دل خون و

چی میشه تو این صحرا فردا شب

که جمع کردی خار بیابون و

عزا می گیریم اسیری میریم

پس از تو از زندگی سیریم

غریب مادر غریب مادر

.

برای دانلود صوت کلیک کنید

سید مهدی میرداماد
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید

Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

متن کامل

.