نجمه در خیمه پریشان شدنت را چه کند * محمدحسین پویانفر

بازدید: 513 بازدید

نجمه در خیمه پریشان شدنت را چه کند

یک حرم چاک گریبان شدنت را چه کند

گفت دنبال تو عمه چقدر ماه شدی

حسرت مثل حسن جان شدنت را چه کند

سعی کردم که نفهمند چه شد با تو عمو

قد عباس نمایان شدنت را چه کند

بی زره رفتی و عباس به قربانت رفت

حال ای حنجره قربان شدنت را چه کند

اینقدر چنگ مزن روی زمین پیش حسن

پدرت دست به دامان شدنت را چه کند

دیدم انگشت به دندان شدن لشکر را

مانده بود این همه طوفان شدنت را چه کند

کاش میشد که نفهمند یتیمی که نشد

نیزه هم ماند خرامان شدنت را چه کند

با همین پیروهن ساده تو را چشم زدند

سنگ فهمید به میدان شدنت را چه کند

آنقدر خورد که دندان تو را با خود برد

سنگ دانست که خندان شدنت را چه کند

هی سپاه از روی تو رد شده و بر میگشت

حال این دشت فراوان شدنت را چه کند

سینه ات نرم که شد مادرم آمد اما

مادرم پاره‌ قرآن شدنت را چه کند

خوش دلم بود عزیزم ضربانم باشی

نوجوانم نشد آخر که جوانم باشی

شاعر: حسن لطفی

 

نجمه در خیمه پریشان شدنت را چه کند

.
.

شب ششم محرم ۱۳۹۹ کربلایی محمد حسین پویانفر

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر