نشسته ام به مزارت * حاج محمود کریمی

بازدید: 932 بازدید

نشسته ام به مزارت نه بر مزار خودم

سیاه پوش تو ام نه که سوگوار خودم

تو زیر خاکی و من خاک بر سرم ریزم

که سینه چاکی و من خاک بر سرم ریزم

نمیشناسی ام اما ز بس که مجروحم

ز بس که پیر شده چهره ام ز اندوهم

به خاک سرخ تو ای تشنه آب میریزم

گلی نمانده برایت گلاب میریزم

بگو چگونه دلت آمد از برم بروی

به روی نیزه ولی در برابرم بروی

ببین که بعد تو غمگین ترین صدا شده ام

شکسته ام ز کمر دست بر عصا شده ام

چهل شب است که از درد پا نمی خوابم

پر از جراحتم و غرق رد پا شده ام

چهل شب است که دائم ز لای لای رباب

کنار نیزه‌ اصغر پر از عزا شده ام

چهل شب است که با چادری که خاکی بود

حجاب دخترت از چشم بی حیا شده ام

چهل شب است که مهمان شامیان بودم

چهل شب است که مهمان خنده ها شده ام

حکایت من و کعب نی از تنم پیداست

ببین شبیه تو ام مثل بوریا شده ام

رسیدم از سفری که غم تو را خواندم

برای زخم علمدار روضه‌ها خواندم

به روی نیزه مده دست باد گیسو را

بدین بهانه مپوشان شکاف ابرو را

بگو به نیزه‌ عباس خم شود اینجا

که دشمنت نزند دختران کم رو را

نشسته خاک اگرچه به روی مژگانت

هنوز خیره کند چشمهای آهو را

کنار ناقه‌ عریان و جمع نا محرم

بگو دوباره بگیرد رکاب بانو را

ز تکه رو سری دختران تو دیدم

گره زدند به سر نیزه ای سر او را

تو دست بادی و زنجیر‌ها نمیخواهند

که بوسه ای بزنم آن دو چشم جادو را

تو دست بادی و این سنگهای بی احساس

نمیکنند مراعات چشم کم سو را

هنوز لخته‌ خون میچکد ز گیسویش

اگر چه حرمله بسته شکاف ابرو را

شکسته تر ز همیشه کنارت آمده ام

برای دیدن سنگ مزارت آمده ام

مرا ببخش که بی غنچه ات سفر کردم

که یاس برده ام اما بنفشه آوردم

پس از تو چشم کبودم پی سرت میگشت

پس از تو غم همه جا گرد خواهرت میگشت

چه خوب شد پی ما باز حرمله نیامده است

وگر نه باز به دنبال اصغرت میگشت

چه خوب شد که نیامد وگر نه نیزه‌ او

به سینه‌ تو پی طفل پرپرت میگشت

شاعر: حسن لطفی

 

.

شب ۲۱ صفر ۸۷ حاج محمود کریمی شب اربعین
.
متن مداحی / متن شعر / اشعار مداحی
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
.
Mohjatt.blog.ir
Mohjat.net
.

مطالعه بیشتر