وقتی که دستت از تن جدا شد * حاج امیر کرمانشاهی

بازدید: 1706 بازدید

وقتی که دستت از تن جدا شد زینب اسیر نا محرما شد

سهم رقیه شد تازیونه سهم تن تو سر نیزه ها شد

تو رو زمین افتادی و اربابمون شد قد خمیده

تو رو زمین افتادی و حلقوم اصغر شد بریده

تو رو زمین افتادی و آتیش کشیدن خیمه ها رو

تو رو زمین افتادی و بردن تموم معجرا رو

****

او میدوید و من میدویدم او سوی مقتل من سوی قاتل

او می نشستو من می نشستم او روی سینه من در مقابل

وَ الشِمرَ جالِسٌ علی بریده شد رگای حنجر

وَ الشِمرَ جالِسٌ علی تو قتلگاه افتاده مادر

وَ الشِمرَ جالِسٌ علی عمامه پیغمبرت کو

وَ الشِمرَ جالِسٌ علی انگشت تو انگشترت کو

****

شمر از تو گودال فهمیده انگار

که از کمر قامت تو شده خم بعد از علمدار

داره سمت گودال عجولانه میره

چرا زینب چشم ربابو میگیره

با چکمه روی سینه وای میشینه وای

نَبُرید وای رقیه میبینه وای

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

دانلود نوحه جدید / جدید ترین متن نوحه و متن مداحی تمام مداحان از سایت مهجه

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com

سایت مهجه |  www.Mohjat.net

@Mohjat_net
#Mohjat

مطالعه بیشتر