پنجره فولاد دوباره خیس بارونه * سید مهدی میرداماد

بازدید: 640 بازدید

پنجره فولاد دوباره خیس بارونه

دور سقا خونه همه چشما گریونه

دسته سینه زنا از صحن گوهر شاد

اومده و یکی داره روضه میخونه

سرت سلامت اقا بابات و کشتن

تو اوج غربت تنها بابات و کشتن

گوشه زندان بلا بابات و کشتن

شاه خراسان سرت سلامت

حضرت سلطان سرت سلامت

امام رضا جان سرت سلامت

****

معلوم از زنجیری که دور پاهاشه

مثل زهرا سخته براش که بخواد پا شه

برا غریبیش بمیرم لحظه اخر

نشد که بالای سرش دخترش باشه

چه بی کس و بی یاور تنش رو بردند

چند تا غلام نوکر تنش رو بردند

رو تخته در اخر تنش رو بردند

شاه خراسان سرت سلامت

حضرت سلطان سرت سلامت

امام رضا جان سرت سلامت

****

خیلی غریبه ولی باز پیروهن داره

روی زمینه ولی چند تا کفن داره

نمیبینه خواهرش و تو نیزه دارا

شکر خدا که دیگه سر رو بدن داره

تو کربلا بی یاور حسین و کشتن

با نیزه و با خنجر حسین و کشتن

جلو چشای مادر حسین و کشتن

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر