چوبی به لبت نشسته دیدم * حاج محمود کریمی

بازدید: 730 بازدید

چوبی به لبت نشسته دیدم ای دندان تو را شکسته دیدم

چشمان تو را پر اب دیدم وای دور سر تو شراب دیدم

خونین شدن سرت رو دیدم جان کندن دخترت رو دیدم

عباس کجاست تا نشیند رخسار کبود من ببیند

باز باران با ترانه از دو چشمم دانه دانه

می چکد بر روی دامن با بهانه بی بهانه

عمه برگردیم خانه

************

یادم اید روز دیرین کودکی شاداب بودم

هر زمان خوابم میامد روز دوش گرم اکبر خواب بودم

من عزیز شهر بودم دختر ارباب بودم با نشاط کودکانه

عمه برگردیم خانه

**********

یادم اید در مدینه صورتم چون یاس بود و

اقتدارم قد و بالای عمو عباس بود و

دست های مهربان مهربان بابام بر روی سرم بود و

نه پایم پر ورم بود

به قول عمه زینب قد و بالا و حجابم مثل زهرا مادرم بود

باز باران می چکد بر روی پایم  لرزه دارد دستهایم

عمه برگردیم خانه

**********

یادم اید در بیابان یک شب افتادم ز ناقه

زجر زجرم داد تا از ره رسید و

زلف هایم را کشید و انچنان زد که

از ان پس چشم هایم خوب چیزی را ندید و

گوش من سنگین شد و رنگم پرید

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

 

مطالعه بیشتر