گریه نکن بابا بالا سرم امشب * کربلایی جواد مقدم

بازدید: 772 بازدید

گریه نکن بابا بالا سرم امشب

اشک تو میگیره جون من و زینب

اول غماته بابا نکن به حالم زاری

که پیش رو بابا جون درد و غمایی داری

فرق من و تو طاقت دیدن نداری

مونده هووز باید ببینی سر بریده

این جا همه با گریه تو گریه می کنن

مونده هنوز خنده ببینی به اشک دیده

زینب گریه نکن بابا

****

نگاه نکن خیره به فرق من بابا

اینقد نکن گریه به مادرت زهرا

فزت و رب الکعبه  فکر تو کرده پیرم

تو می مونی با غمها  منم که دارم میرم

دردم همینه می مونی با کوله بارِ  غصه و غم

تا میشه بابا قدت خمیده

باخون فرق سرم شدی خون جگرو مونده هنوز

ببینی جسم، به خون تپیده

زینب گریه نکن بابا

****

به هق هق افتادم این نفس اخر

وصیتی دارم برات مثه مادر

درد و غما تو راهه باید مراقب باشی

بعد منه تقدیرت ام المصائب باشی

هستی کنارم ولی نمیمونه کسی کرب و بلا

تویی و دشت و دل شکسته

عیبی نداره دست من و بسته دید مونده هوز

بری اسارت با دست بسته

زینب گریه نکن بابا

شاعر: جواد حیدری

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net