

آرزوی وصل تو آتش به جانم ریخته متن شعر مداحی
آرزوی وصل تو آتش به جانم ریخته
درد دل با تو سخن ها بر زبانم ریخته
بند می اید زبانم تا به صحنت می رسم
گوییا ظرف عسل روی زبانم ریخته
جنس من جور است کوهی از گناه اورده ام
ابرویم پای اجناس دوکانم ریخته
دوره گردم ابرویم می فروشم میخری
پیش سلطان ترسم از سود و زیانم ریخته
پهن کردم سفره ای از اشک کنج خانه ات
روی سنگ صحن هایت خورده نانم ریخته
مستطیعم حاجی ام چون امدم بیت الرضا
دور تا دور حرم اشک روانم ریخته
من نمی بینم تو هر دفعه بغل کردی مرا
عطر دستان تو لای گیسوانم ریخته
هر کسی کرب و بلایی گشته مدیون شماست
این حکایت در میان دوستانم ریخته
اخر ماهی جواب ناله هایم را بده
جان بابای غریبت کربلایم را بده
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net