بازدید: 864 بازدید
حاج محمود کریمی

آلوده دامن خود را رساندم

بر روی شانه بارم کشاندم

اما همیشه ردم نکردی

من نامه خود با گریه خواندم

یا ربی العفو

اشکی ندارم حالم گرفته

دست گناهام بالم گرفته

مهدی که از من دارد گلایه

انگار قلب عالم گرفته

یا ربی العفو

کارم خراب است بسته به مویی

باید چه کرد از بی آبرویی

با روی بازت گفتی بیایم

گفتم بیایم من با چه رویی

یا ربی العفو

کو سر به زیری کو سر به راهی

افتاده ام از چاله به چاهی

حالا رسیدم در محضرت با

موی سفید و روی سیاهی

یا ربی العفو

ناز علی را نوکر خریده

بار گدا را حیدر خریده

با گریه عمری شبهای جمعه

گفتم حسین و مادر خریده

یا ربی العفو

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

متن کامل