آه ریان پشت اسمش بنویس | محمدحسین حدادیان ۱۴۰۳ | متن شعر

بازار عشق و عاشقی شلوغه هر عشقی غیر عشق تو دروغه من جز تو از هر عشقی توبه کردم اینی که میگمو…

با تو گذشت همه روزامون خالی نموند کاسه دستامون خدا رو شکر یه عمریه رقیه ای شد همه دلهامون دره خونه تو…

ببین به این و به آن رو زدم نشد بابا که بر زمین و زمان رو زدم نشد بابا به خاطر تو…

روایت از جنگ احد بگم گوش کنید یه خورده از فضائل مولا رو گوش کنید یک نفره محافظ شخصیت پیمبره محاله که…

خدا مرگم بده چه لبهای پر از خونی خدا مرگم بده چه موهای پریشونی خدا مرگم بده چه اوضاعی چه مهمونی نه…

کتاب خلق را فردا روایت میکند حیدر جماعت ایستادند و امامت میکند حیدر حساب دشمنِ حیدر که روز حشر معلوم است میان…

با یا علی گرفته شور موسای فاطمه به طور با دست بسته مثل نور در بین محبس نمور همین که زندان بانم…

دلا شاده دختر دردونه ارباب رسیده با وجودش روی غمها خط کشیده جلوه کرده آسمون رنگش پریده شب شب عیده مستیمون روح…

شب ها به یاد تو که من بی تابم تو تب رویاتم ولی بی خوابم اسم تو هرشب شراب نابم من به…

بالای دارالاماره میگم نیا کوفه با یه لب پاره پاره میگم نیا کوفه قاصد من نگامه روی لبام سلامه فدائی تو مولا…