تاریخ انتشار:
بازدید:
3659 بازدید
از شام بگم بابا از شام بگم
پام چوب فلک خورده
تو کجا بودی که دخترت کتک خورده
بی حوا هولم دادن
فکر کنم چند تا از دندونام ترک خورده
یا پیشم بمون بابا
یا نرو بی خبر از کنارمون بابا
من از اینجا میترسم
خُب بگو کی میریم شهر و خونمون بابا
بابا بابا
باز با این زخما میدرخشیا
اذیتم کرده زجرو نبخشیا
بابا بابا
روی این خاکا خون تو پخشه
دخترت دیگه شمرو نمیبخشه
والله وقاحت داره
خیمه نرید برادرم
رو خیمه غیرت داره
والله وقاحت داره
زنده است هنوز
ببینید انگشتشو حرکت داره
▪️جدیـدتـرین اشعار در ایـتا » عضویت
▪️جدیدترین اشعار در تلگرام » عضویت
مداحی جدید؛ کربلایی حسین ستوده
شب پنجم ماه محرم ۱۴۰۳
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید
صفحات مهجه در شبکههای اجتماعی