تاریخ انتشار:
بازدید:
1557 بازدید

استخون توی گلو خار تو چشماش بود
علی لحظه لحظه هاش یاد زهراش بود
یاد جای تازیونه رو دستاش بود
علی راحت شد از غم و دردا
با دل خون شد راهی از دنیا
فاطمه سینه میزنه وا علیا واویلا
****
مسجد و محراب و منبر خداحافظ
سلمان و مقداد و قنبر خداحافظ
عالم یتیم حیدر خداحافظ
اومدن اهل عالم لاهوت
دور اون قبر و زیر این تابوت
زینب ناله میزنه وا علیا واویلا
****
بی کس و غربتش از رفتنش پیداست
آسمون گواهه که چقدر علی تنهاست
حتی تشییع جنازش مثه زهراست
رفت و لبریز شد کاسه صبرش
شبیه زهرا مخفی قبرش
حسین سینه میزنه وا علیا واویلا
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است
یک پاسخ به “استخون توی گلو خار تو چشماش بود * حاج محمود کریمی”