اشکای روضه رو به تو هدیه میکنم » مهدی حسینی ۱۴۰۲ + متن شعر

ساقی مستان ساغر رندان دلبر جانان عباس یابن المرتضی سلسبیل عشق ای قتیل عشق ای عدیل عشق عباس یابن المرتضی نور ایامی…

شمر اگه بره سنان نمیگذره تو قتلگاه تو زمان نمیگذره حتی ازت دمِ اذن نمیگذره تو قتلگاه تو زمان نمیگذره غروب شد…

مملکت یار کربلا گنبد دوار کربلا خیلی دلم تنگت شده مشتاق دیدار کربلا تموم رویام کربلا خونه ی آقام کربلا رد میشه…

چقدر سخته نباشم چقدر تلخه بمونم منم ببر کربلا الهی دردت به جونم از وقتی یادمه دلتنگ کربلام زنده میشم با تو…

قطره به قطره گریه شرابه میریزه از جامو مدهوش میکنه فرموده معصوم قطره ی اشکه برا تو جهنمو خاموش میکنه مثل مادر…

وسط میدون موندم حیرون سمت خیمه برگردم یا سمت دشمن جلوی لشکر مُردم خواهر خونِ حنجرش مونده رو دستای من آب خواستم…

از همه جا رونده نمیخوای زائر جامونده نمیخوای دعوتیات همه رسیدن مهمون ناخونده نمیخوای من از اونا که پیشتن کمتر دوسِت نداشتم…

رهاش کنید فکری برای ترک لباش کنید نفس نداره یه کاری براش کنید داره مناجات میکنه نگاش کنید جدا نکن اگه جدا…

متن شعر دنیا شب است و شب گذرگاه عبور است پایان این شام بلا صبح ظهور است باید بتابد آفتابی از مدینه…

چه غربت تلخی چه داغ سنگینی برای من سخته اشک چشامو میبینی تو باشی واسه غم تو خونه جایی نیست اگه نباشی…