امشب که شب قدر و شب راز و نیازه
در میکده بازه خدا بنده نوازه
اون بنده بده همون گدای سر سالی
اومده دست خالی پی مولی الموالی
نوکر اومده زانو زده با روسیاهی الهی الهی
تنها حاجتش اینه بشه کرب و بلایی خدایی خدایی
از غصه میمیره از اینجا نمیره
اگه کرب و بلا نگیره آروم نمیگیره
الهی یا الهی الهی یا الهی منم اومدم گدایی
****
امشب که شب قدر و شب حساب کتابه
دلا در تب و تابه دست ابوترابه
امشب شب امضای یه سال سینه زنیمه
حال ما دیدنیه دلامون حسنیه
امشب به لبم ذکر مدد فاطمه دارم خمارم خمارم
امشب هوس زیارت علقمه دارم بیدارم بیدارم
امشب که به شینم من عاشق حسینم
افطاری شیش گوشه سحر تو بین الحرمینم
الهی یا الهی، الهی یا الهی منم اومدم گدایی
****
امشب که شب قدره دلا شده هوائی
کبوتر شده راهی شده امام رضایی
امشب از سر شب دل من نامه فرستاد
پای پنجره فولاد یاد کربلا افتاد
امشب که دل در به درم زده به جاده پیاده پیاده
مقصدش حرم ورودیه باب الجواده جواده
دل داره بهونه پای نقاره خونه
آرزوش اینه که تو مدینه روضه بخونه
الهی یا الهی الهی یا الهی منم اومدم گدایی
جوادیه
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است