برو برا ادای دین » محمدحسین حدادیان ۱۴۰۲ + متن شعر

به فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها تو سینه بزن بخونم من به عشق امام حسنی ها تو رو دوست دارم…

تکبیر میکشه روبروی ازرقه شمشیر میکشه حسنو دوباره به تصویر میکشه الله اکبر رنگ تَحتُ الحَنَکش زِبَرجَده رزم قاسم جمل مجدده اسداللهِ…

دلم لک زده برا دیدنت ولی روتو هربار میگیری بگو فاطمه جای دست من چرا دست به دیوار میگیری تو و انتظار…

عصر روز دهم کربلا قیامته گوشه گوشه ی مقتل پر از مصیبته من و گریه و ناحیه و عبارتِ اَلَذی سَمَحَت نَفسُهُ…

چراغ روشن هدایت بشر فاطمه میون شعله ها به رهبرش سپر فاطمه یه شاخه گل برای تو برای قبر بی نشونت یه…

منم که روز اول به فکر آخر بودم به دامن پیغمبر فکر برادر بودم به دامن هرکه شدم ز دوری تو نالیدم…

بازار عشق و عاشقی شلوغه هر عشقی غیر عشق تو دروغه من جز تو از هر عشقی توبه کردم اینی که میگمو…

من که غلام تو و اجدادتم خونه خراب تو و آبادتم مؤذن کرب و بلا همیشه الله اکبر اذون یادتم انگاری که…

ماه ماتم رسیده رنگ زهرا پریده این پیام حسین است از گلوی بریده ماه خون و قیام است این کلام امام است…

ای تکیه گاه علی تکیه به دیوار نکن با این بازوی کبود جان علی کار نکن خانومم به رفتن اصرار نکن جلو…