بعضی از خاطرات را باید بعد سی سال هم کربلایی حسین طاهری

بازدید: 134 بازدید
حسین طاهری

بعضی از خاطرات را باید

بعد سی سال هم مرور نکرد

بعد سی سال باز میبینی

باید از کوچه ای عبور نکرد

دست در دست مادرم آن روز

راه را کودکانه میرفتم

به امیدی که دیرتر برسیم

نم نمک سمت خانه میرفتم

لحظه ای تیره شد هوا آن روز

خاطر ابرها مکدر شد

ناگهان سنگِ بی ملاحضه ای

سدِ راه عبور مادر شد

رعد و برقی گمان کنم میخواست

آسمان را سرم خراب کند

به زمین خوردنِ عزیزم را

در نگاهم همیشه قاب کند

در و همسایه ها سراسیمه

کوچه دلشوره و هیاهو داشت

آشنا بود صحنه بی تردید

مادرم دست روی پهلو داشت

از صدای شکستنِ بغضش

چشم دیوار ها سیاهی رفت

مادرم راه خانه را آن روز

تار میدید اشتباهی رفت

با پرِ چادری که خاکی بود

گونه های مرا نوازش کرد

از من و اشک های پر دردم

با صدای گرفته خواهش کرد

آنچه امروز اتفاق افتاد

بین ما مادر و پسر باشد

پدرت غیرتیست دلبندم

بهتر این است بی خبر باشد

مادرم پر کشید و سی سال است

گریه ی بی صدا نداشته ام

من غرورِ شکسته ی خود را

سرِ آن کوچه جا گذاشته ام

دریافت قطعه صوتی

 

کربلایی حسین طاهری
شب ۲ فاطمیه دوم ۱۴۰۳
جدیدترین اشعار ” مشاهده

eitaa.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
Mohjat.net