تو صبح امیدی علی اکبری * حاج محمود کریمی

بازدید: 846 بازدید

تو صبح امیدی علی اکبری سرفرازی رشیدی

خدا خواست اما خودت را به دست خودت آفریدی

چو دیدی خودت را خودت دست های خودت را بریدی

کلید است قاسم تو باب الحوائج تری شاه کلیدی

مراد است زینب تو در مکتب عمه جانت مریدی

شبیه ابالفضل تو در رزم ماضی خیلی بعیدی

به هنگام پیکار از اسم علی رونوشت جدیدی

دو تا ابرویت را اگر کج کنی سر ز دشمن بریدی

عجب جایگاهی که بین بنی هاشم اول شهیدی

چنان پا کشیدی که اندازه کربلا قد کشیدی

شکسته نشسته پدر پیش نعش تو خسته

گسستی تو بابات هم از این جهان دل گسسته نشسته

و تا دسته تیغ است که در جسم تو دسته دسته

سنان ایستاده زنی روی تل چشم بسته نشسته

چه کردی که بابات به سمتت میاید نشسته

خمیده بریده پدر تا به جسمت رسیده بریده

ندیده ز جانش تو را هر کسی هم ندیده بریده

نفس های بابات به دنبالت از بس دویده بریده

شدی خوشه ای که تو را دشمن از سر نچیده بریده

چنین بود صحنه تو را تیغ دیده پریده بریده

و مقراض بعدش رسیده کشیده بریده جویده بریده

شدی اربا اربا بریده بریده بریده

این بیابان جای خواب ناز نیست

ایمن از صیاد تیر انداز نیست

خیز بابا تا از این صحرا رویم

نک (اینک) به سوی خیمه ی لیلا رویم

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر