


متن شعر
دردای من بی درمونه
حیدر امشب سر گردونه
چرا به من نگفته بودی
که پیکرت مثه خزونه
رو این کفن گلای زخمت زده جوونه
باز دوباره چشاتو وا کن عزیزم
منو نگاه کن که دارم
رو لحدت خاک میریزم
جانم زهرا جانم زهرا
****
چشما سرخه دلها مضطر
با نجوای مادر مادر
ببین دارم آتیش میگیرم
ببین گلات دارن میمیرن
تو این سکوت حتی نمیشه زبون بگیرن
کاشکی میشد پیش مزارت بمونم
علی رو هم خاک بکنن
تا که کنارت بمونم
جانم زهرا جانم زهرا
****
دنیا پر شد از بوی یاس
تا از مرکب افتاد عباس
یه تشنه لب کنار دریا
رو دامن یه قد خمیده
رها شده رو خاک صحرا دست بریده
فاطمه شد مادر سردار حسین
مادر سقای حرم
عباس علمدار حسین
.
سید مجید بنی فاطمه
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید
Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

