


بنی فاطمه دری سوخت تو شعله ها پری سوخت
متن شعر
دری سوخت تو شعله ها پری سوخت
میون دود و آتش نگم یه معجری سوخت
پری سوخت گلای روسری سوخت
خاطره های خوب یه زن و شوهری سوخت
راحتم نمیذاره بوی هیزمی که پیچیده
صدا شکستن غرور یه مرد پهلوون رسیده
میگفت عزیزم بسه نیا دل علی طاقت نداره
سخته که یه مرد غریبه پاشو رو چادرت بذاره
لعنت به میخ و مسمار لعنت به مردم آزار
به اونکه با لگد زد لعنت به در به دیوار
****
تمام قصه تو ازدحامه
کی باورش میشه اون که میکشن امامه
واهمه است تو کوچه ها همهمه است
بین در و شعله ها یه بچه با فاطمه است
میخ در نمیذاره بار شیشه پشت در داره
یکی به در بگه نسوزه بگه به آسمون بباره
اینا دلاشون مثه سنگه چهل تا نا مرده و یک زن
رحم و مروتی ندارن فضه بیا محسنو کشتن
لعنت به این زمونه لعنت به تازیونه
به اون که هیزم آورد آتش کشید به خونه
سید مجید بنی فاطمه
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.Mohjat.Net
