تاریخ انتشار:
بازدید: 2028 بازدید


دل تو دلم نیست دل پریشونم
اجازه میخوام روضه بخونم
از زبون شمر میخونم این بار
اون حرفایی که گفته به مختار
من بودمو چند تا سوار
میدان پر از گرد و غبار
حسینو دیدم زیر سنگ
گودال شلوغ از نیزه دار
هر کسی با چیزی میزد
ار گوشه و از هر کنار
نیزه به پهلوش میزدند
چند بار نه یک بار نه دو بار
از بس که تشنه بود نمیدید هیچ جایی رو چشمش
جوشنشو با نیزه در آوردن از جسمش
آه حسین
****
حرفا زیاده بگم چیا شد
هر چی شد اون روز تو قتلگاه شد
زینبو دیدم بالا بلندی
گفت اخه نا مرد به چی میخندی
خندیدمو صداش زدم
مقابل چشاش زدم
حسینو میدید زیر پا
میدید به پهلو هاش زدم
یه چند تا دونه نیزه رو
از کینه باباش زدم
یه تیرو از فاصله کم
قشنگ به سینه هاش زدن
جلو چشای خواهرش موهاشو پیچیدم
با ضربه ضربه از قفا سرو میبریدم
آه حسین
کربلایی جواد مقدم
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net
