دل خونو یه صدای آه آشنا ” پیام کیانی ” شعر کامل

دل خونو یه صدای آه آشنا

یه امامو میکشوندنش تو کوچه ها

افتاد از پا جلوی چشای نامردما ای وای

غربت یعنی پیش چشم گریون دختر

دستای بابا رو ببندن

یعنی اینکه به اشک چشماش

به زمین خوردنش بخندن

زمینش زدن مثه مادرش چقدر بی هوا

زمینش زدن تا که آه کشید میگفت خدا

زمینش زدن تا که زیر لب میگفت یا زهرا

مظلوم امام صادق غریب امام صادق

****

منو بردن جلوی چشای دخترم

ولی دیگه دست بلند نشد رو همسرم

توی آتیش هیچکسی نگفت کو معجرم ای وای

گریم واسه یه سه سالست که سوخت تو آتیش

همه موی سرش تو خیمه

نه بابایی داشت نه عمویی

فقط صدا میزد عمه

بیا عمه جون که دور و برم آتیش گرفته

بیا عمه جون همه پیکرم آتیش گرفته

بیا عمه جون حتی معجرم آتیش گرفته

****

حالا اومدی خوابن حالا که تموم دخترای شام اومدی

حالا که سفید شد از نبودنت موهام اومدی

عمو عباسو نیاوردی چرا تنها اومدی

عقیقتو بخشیدی به ساربون فهمیدم

منم النگوهامو به این و اون بخشیدم

آقای من دین و دنیای من

▪️» جدیـدتـرین اشعار در ایـتا: عضویت
▪️» جدیدترین اشعار در تلگرام: عضویت

کربلایی پیام کیانی
شهادت امام صادق سال ۱۴۰۳
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید

Mohjat.Net
.

متن کامل