دیدی چه بلایی سر زینب اومده » حسین ستوده ۱۴۰۲ + متن شعر

نویسنده:
بازدید: 3361 بازدید
.
حسین ستوده

دیدی چه بلایی سر زینب اومده

کی رأس تو رو اینجوری رو نیزه زده

نذار تنها بشه این زن

چهل منزل روی نیزه بیا با من

تنت موند و بیا با سر

یه لحظه برندار چشماتو از خواهر

میبینی با کیا میرم

با شمر و حرمله از کربلا میرم

میخنده هی سنان مسته

ببین نامرد چجوری دستمو بسته

حسین جانم حسین جانم

****

آخر واسه تو دق میکنه مادر تو

مثل عمو بستن روی نیزه سرتو

من این پایین تو بالایی

بخواب رو نیزه لالایی لالا لایی

دیگه راحت بخواب اصغر

حالا که روی نیزه خوردی تاب اصغر

سرت اصلاً نمیمونه

سرت کوچیک تر از سرنیزه هاشونه

لبات خشکه چشات بازه

سرت رو نیزه دار از نیزه میندازه

علی لای لای علی لای لای

****

عباس من وقتی که چشمت منو دید

……………………………………….

شکستن تا دم ابرو

روی نیزه سرت رو بستن از پهلو

صدات انگار به گوش اومد

سرم داد میزنن خونت به جوش اومد

تو افتادی زمین خوردم

پاشو داداش ببین دستاتو آوردم

****

راه میری عزیزم ولی با رنج و عذاب

خسته شدی اما دیگه رو ناقه نخواب

نخواب دیگه گل نازم

میفته ظرف جونت با لگد بازم

نگم از زجر که نامرده

خودم دیدم تو رو از مو بلند کرده

جهت دانلود صوت کلیک کنید

.

با نوای کربلایی حسین ستوده
دهه سوم ماه محرم ۱۴۰۲
دانلود بسته صفر ۱۴۰۲ » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.

متن کامل