ببار ای بارون ببار بر دلم گریه کن * حاج محمود کریمی

بازدید: 2273 بازدید

ببار ای بارون ببار بر دلم گریه کن خون ببار

در شب تیره چون زلف یار

بهر لیلی چو مجنون ببار

ای بارون

فدای غم های تو

خون می چکد از چشمان تو

بی تاب روی زیبای تو

میسوزه عالم در پای تو

ای اقا

خون دل اسمون

زبون میگیره صاحب زمون

ای امان ای امان ای امان

عمه جان عمه جان عمه جان

ای عمه

دل زارم در تبه

گوشه چادر زینبه

امشب جون همه بر لبه

روضه خون مادر زینبه

ای زینب

رسیده جون بر لبم

میسوزه سینه پر تبم

اسمون تیره شبم

قربونی غم زینبم

وای زینب

اگر که غوغا نکرد

اگه شکوه ز غم ها نکرد

سفره دلش و وا نکرد

غصه جیگرش و پاره کرد

وای زینب

به امید آمدم سویت برادر

که گیرم اشک از رویت برادر

سرا پای من و فرزند هایم

فدای یک سر مویت برادر

مگو چشمت چرا یاغوت سود است

زمان بخشش بود و نبود است

نکن گریه که زینب هم نگرید

هنوز ای جان برای گریه زود است

دو یاس زینب از بس غصه خورده

شکایت بر خدای خویش برده

اگر رفتند یاران من که هستم

ز غربت دم مزن خواهر نمرده

به سینه زانوان غم گرفتی

عزیز من چرا ماتم گرفتی

سپاه زینبت سرباز دارد

مرا در عشق دست کم گرفتی

بیا  دامن مکش از دست هایم

به پایت می فشانم اشک هایم

اگر بی اذن برگردم به خیمه

خجالت می کشم از بچه هایت

مگر بام محبت یک هوا نیست

به خود گفتم که یارم بی وفا نیست

ز هر کس چند قربانی قبول است

ولی از من دو ناقابل روا نیست

بیا در خیمه چشم خویش وا کن

بیا اطفال زینب را نگا کن

دو کودک را که می گوشند مادر

لباس رزم ما را دست و ژا کن

ببین در خیمه گریه پا گرفته

دو کودک ذکر یا مولا گرفته

 

دانلود فایل صوتی از اینجا

 

www.mohjat.net

مطالعه بیشتر