میشویمت ای همسرم با اشک کربلایی جواد مقدم + متن شعر

بازدید: 2316 بازدید
جواد مقدم

میشویمت ای همسرم با اشک چشمانم تو را

در این دل شب میروی از خانه ام زهرا کجا

اسما بریز آب روان اما کمی آهسته تر

از کینه دشمن شده زهرای من بشکسته پر

بر پیکر از گل نازک او مانده نشانه از تازیانه

آخر گرفت از من فاطمه را دست زمانه با هر بهانه

خدانگهدار زهرای حیدر

****

بر روی دیوار از غمت سر میگذارد حیدرت

ماندم که دستش می رسد بر زخم روی پیکرت

بر صورت نیلی تو میگرید آن خیبر شکن

خواهد شد او با خبر از کوچه و آن راز حسن

بر صورت از سیلی کبودت دستش رسیده اشکش چکیده

آن باغبان که گل را ندیده حالا که دیده رنگش پریده

خدانگهدار زهرای حیدر

****

من میبرم جسم تو را از آشیانه نیمه شب

در زیر تابوتت علی جانش دگر آید به لب

زینب ندارد طاقتی در زیر تابوت دیده ام

چند قطره خون تازه ای می آید و خون شد دلم

پهلو شکسته قامت خمیده آید به صحرا در بین اعدا

بر روی نیزه رأس حسینش بر سر زند او با درد بازو

جانم حسین جان

دانلود صوت مداحی

کربلایی جواد مقدم
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net

متن کامل