نفسای ما از این دنیا گرفته » مهدی حسینی ۱۴۰۲ + متن شعر

یه روزی آخرش تو روضه نفسم میگیره بدونِ روضه واسه ی من زندگی دلگیره بی تو از گلوی نوکر آب خوش پایین…

ای به قربان شاه کربلا خسرو خوبانِ شاه کربلا شاه شاهانه شاه کربلا خسرو خوبانِ شاه کربلا شاه کربلا ماه کربلا فاش…

یا جداه گریه میکنم با هر سلام گریه میکنم به صبح و شام گریه میکنم عَلَی الدَوام چی سرت اومد ای غریب…

گریه میکنه یه مادر مرثیه خون داره با رباب گهواره رو میده تکون گریه میکنه وقتی که میشنوه حرم ناله میزدن به…

من الذی ایتمنی یه گفتمانه ناله ی من تو دل شب مثل اذانه من دو سه جمله حرف زدم با سر بابام…

شال از شونه ی مسیح انداخته اندوه به دل ذبیح انداخته جوری زلفتو گرفته دستش انگار پنجه تو ضریح انداخته اولین زائر…

میخوام یه نوکر خالص شبیه حضرت عابس یه پای ثابت مجلس باشم میخوام با اشکای نم نم مثه شبای محرم برای زخم…

پدر آرامش دنیا پدر فرزند اعطینا پدر خونِ خدا اما پسر مجنون پسر لیلا به کم قانع نبود اکبر لبالب گشت از…

اگر شده به لطف این روضه کنار تو خیالم آسوده به این دلیله که تو سختی ها خیلی حواس تو به من…

ای غم مستدام من گریه ی صبح و شام من سلامِ روی پرچمت سلامُ والسلامِ من جانم به سیاهی پرچم تو به…