تاریخ انتشار:
بازدید: 1244 بازدید


هم گفت تیغ ذکر تو را از سرت گذشت متن شعر مداحی
هم گفت تیغ ذکر تو را از سرت گذشت
هم گفت زهر یا علی از پیکرت گذشت
تیغ از میان گیسوی بر روی شانه ات
از آن صفوف تن به تن لشکرت گذشت
از بین ابروان تو رد شد شکاف تیغ
از مرز های آن دو عدد خنجرت گذشت
تاریخ شد دو بخش به قبل و پس از علی
وقتی که تیغ مویه کنان از سرت گذشت
گشتند منبرت دو امامی که عمرشان
بر پای درس و بحث تو بر منبرت گذشت
بر روی شانه های حسین و حسن خودت
دیدی در آن مسیر چه بر دخترت گذشت
آب از سر زمین نگذشته جنون گرفت
آنجا که زهر بعد تن از بسترت گذشت
دیدی حسین را ته گودال شیر هم
تغییر کرد زهر شد از حنجرت گذشت
با ظرف آب آمد و با مشک گویا
عباس از مقابل چشم ترت گذشت
تیر سه شعبه گشت همان تیغ بعد ها
از حنجر ظریف علی اصغرت گذشت
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net