تاریخ انتشار:
بازدید: 1131 بازدید


پشت در بال و پرم آتش گرفت متن شعر مداحی
پشت در بال و پرم آتش گرفت
سوختم پا تا سرم آتش گرفت
با گلت سیلی نمیدانم چه کرد
پلک چشمان ترم آتش گرفت
دست آن نا مرد داغ از کینه بود
زد به رویم معجرم آتش گرفت
من کی ام پروانه ای پر سوخته
که از غمت خاکسترم آتش گرفت
گرم عشقت بودم از خود بی خبر
بین شعله پیکرم آتش گرفت
با تماشای تن خونین من
قلب زینب دخترم آتش گرفت
بانگ سر دادم که ای فضه بیا
نازدانه گوهرم آتش گرفت
بی کسی ات شعله بر جانم گرفت
سینه شعله ورم آتش گرفت
ناله میزد رحمه للعالمین
آه یارب کوثرم آتش گرفت
روضه خوانم شد خدا و بانگ زد
دختر پیغمبرم آتش گرفت
شعر: مجتبی روشن روان
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net