پیش چشمم تو را سر بریدند * سید مهدی میرداماد

بازدید: 1244 بازدید

پیش چشمم تو را سر بریدند

دست ‌هایم ولی بی ‌رمق بود

بر زبانم در آن لحظه جاری

قل اعوذ برب الفلق بود

گفتی آیا کسی یار من نیست

قفل بر دست و دندان من بود

لحظه ای تب امانم نمی‌ داد

بی‌ تو آن خیمه زندان من بود

کاش می ‌شد که من هم بیایم

در سپاهت علمدار باشم

کاش تقدیرم از من نمی‌ خواست

تا که در خیمه بیمار باشم

ماندم و در غروبی نفس گیر

روی آن نیزه دیدم سرت را

ماندم و از زمین جمع کردم

پاره های تن اکبرت را

ماندم و تا ابد داد از کف

طاقت و تاب بعد از ابالفضل

ماندم و ماند کابوس یک عمر

خوردن آب بعد از ابالفضل

ماندم و بغض سنگین زینب

تا ابد حلقه زد بر گلویم

ماندم و دیدم افتاده در خاک

قاسم آن یادگار عمویم

گفتم ای کاش کابوس باشد

گفتم این صحنه شاید خیالی است

یادم از طفل شش ماهه آمد

یادم آمد که گهواره خالی است

پیش چشمم تو را سر بریدند

دست ‌هایم ولی بی‌ رمق بود

بر زبانم در آن لحظه جاری

قل اعوذ برب ‌الفلق بود

شاعر: افشین علا

 

 

حاج سید مهدی میرداماد / شهادت امام سجاد ۱۳۹۶

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر