پیش چشمم تو را سر بریدند سید مهدی میرداماد + متن شعر

بازدید: 1,874 بازدید
سید مهدی میرداماد
.

متن شعر

پیش چشمم تو را سر بریدند

دست ‌هایم ولی بی ‌رمق بود

بر زبانم در آن لحظه جاری

قل اعوذ برب الفلق بود

گفتی آیا کسی یار من نیست

قفل بر دست و دندان من بود

لحظه ای تب امانم نمی‌ داد

بی‌ تو آن خیمه زندان من بود

کاش می ‌شد که من هم بیایم

در سپاهت علمدار باشم

کاش تقدیرم از من نمی‌ خواست

تا که در خیمه بیمار باشم

ماندم و در غروبی نفس گیر

روی آن نیزه دیدم سرت را

ماندم و از زمین جمع کردم

پاره های تن اکبرت را

ماندم و تا ابد داد از کف

طاقت و تاب بعد از ابالفضل

ماندم و ماند کابوس یک عمر

خوردن آب بعد از ابالفضل

ماندم و بغض سنگین زینب

تا ابد حلقه زد بر گلویم

ماندم و دیدم افتاده در خاک

قاسم آن یادگار عمویم

گفتم ای کاش کابوس باشد

گفتم این صحنه شاید خیالی است

یادم از طفل شش ماهه آمد

یادم آمد که گهواره خالی است

پیش چشمم تو را سر بریدند

دست ‌هایم ولی بی‌ رمق بود

بر زبانم در آن لحظه جاری

قل اعوذ برب ‌الفلق بود

شعر: افشین علا

.

برای دانلود صوت کلیک کنید

سید مهدی میرداماد
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید

Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

متن کامل