کابوس یک رویا بر سرخی گرداب » محمود کریمی ۱۳۸۶ + متن شعر

هجوم نیزه ها رو دیدم صدای نالتو شنیدم با بال بسته پر کشیدم به طرف قتلگاه دویدم دوون دوون میام نفس زنون…

از شوق امشب دیده زمزم شد روحم به رسوایی مسمم شد حاجت گرفته از علی هر کس مشتاق حسن روی خاتم شد…

ما را به یک اشاره چشمت خراب کن با یک نگاه قوره ما را شراب کن گم گشته ایم در دل صحرای…

ای سرا پا حسن امام حسن ماه هر انجمن امام حسن هم به خانه قتیل همسر خویش هم غریب وطن امام حسن…

نفسم تب تو عطشم لب تو غم در دل من غم زینب تو حرمت دل من اب و گل من عشق پاکت…

مادر موسی چو موسی را به نیل در فکند از گفته رب جلیل خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه گفت که…

تو بخوای میشه من اونی باشم که دوست داری تو نخوای میتونی بندتو بالا نبری تو بخوای نمیذاری دیگه رو سیاه بشم…

گر چه پر از دردم علی علی علی دور تو میگردم علی علی علی ای رهبر تنهای من شور دل شیدای من…

امشب نشسته ام بنویسم ترانه ها از باغ از بهار نه از مادرانه ها از دست پر امیدم و تسبیح دانه ها…

شعله میریزد از آه غم خیز من بوی غم می دهد چشم خون ریز من مرد شب گرد تنهایی ام کن تماشا…