جهت عـضویت کلیک کنید
گریه نکن بابا بالا سرم امشب
اشک تو میگیره جون من و زینب
اول غماته بابا نکن به حالم زاری
که پیش رو بابا جون درد و غمایی داری
فرق من و تو طاقت دیدن نداری
مونده هووز باید ببینی سر بریده
این جا همه با گریه تو گریه می کنن
مونده هنوز خنده ببینی به اشک دیده
زینب گریه نکن بابا
****
نگاه نکن خیره به فرق من بابا
اینقد نکن گریه به مادرت زهرا
فزت و رب الکعبه فکر تو کرده پیرم
تو می مونی با غمها منم که دارم میرم
دردم همینه می مونی با کوله بارِ غصه و غم
تا میشه بابا قدت خمیده
باخون فرق سرم شدی خون جگرو مونده هنوز
ببینی جسم، به خون تپیده
زینب گریه نکن بابا
****
به هق هق افتادم این نفس اخر
وصیتی دارم برات مثه مادر
درد و غما تو راهه باید مراقب باشی
بعد منه تقدیرت ام المصائب باشی
هستی کنارم ولی نمیمونه کسی کرب و بلا
تویی و دشت و دل شکسته
عیبی نداره دست من و بسته دید مونده هوز
بری اسارت با دست بسته
زینب گریه نکن بابا
شاعر: جواد حیدری
کربلایی جواد مقدم
جدیدترین اشعار ” مشاهده “
eitaa.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
Mohjat.net