تاریخ انتشار:
بازدید:
157 بازدید

یکی دستور میداد غارتش کنید
خواهرش داد میزد راحتش کنید
دافع البلایا سنان سیلی میزنه به کعبه الرزایا
دافع البلایا غریب گیر آوردنش چیکار کنم خدایا
خون تو شد مباح زخمی بی پناه
****
دسته جمعی با هم میزدن شدید
یه نفر میگفتش جایزم بدید
حرف بد شنیدم گشتم ولی دور و برم من یه محرمم ندیدم
حرف بد شنیدم به سختی نیزه از تن برادرم کشیدن
خون تو شد مباح زخمی بی پناه
.
با نوای سید محمدرضا نوشه ور
شب پنجم ماه محرم ۱۴۰۲
اشعار محرم ۱۴۰۲ یکجا » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.