آتش گرفته خيمه گاه زاده حيدر
در علقمه جا مانده زاده حيدر
زينب شده تنها علمدار سپاه زاده حيدر
دربين آتش مانده طفل بي پناه زاده حيدر
تيره شده بر راس بر نيزه نگاه زاده حيدر
اهل حرم لب تشنه وديده براه زاده حيدر
بر نيزه رفته راس طفل بي گناه زاده حيدر
آتش گرفته عالمي از آه آه زاده حيدر
خونين شده از سنگها زلف سياه زاده حيدر
شد آسمان تاريک در پيش نگاه زاده حيدر
***
اي کاروان آهسته ران کارام جانم ميرود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم ميرود
من مانده ام مهجور از او درمانده و رنجور از او
گويي که نيشي دور از او در استخوانم ميرود
شیعتی مهما شربتم ماء عذب فاذکرونی
او سمعتم بغریب او شهید فاندبونی
لیتکم فی یوم عاشورا جمیعا تنظرونی
کيف استسقی لطفلی فابوا ان یرحمونی
مـن شـهيد کربلايم سر بريده از قفايم
مـن شـهيد کربلايم سر بريده از قفايم
***
حسین دست غریبی به روی زانو زد
برای جرعه آبی به حرمله رو زد
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.