آتیش بین خونه می کشه زبونه
بار غم رو شونه امام زمونه
عزیزای زهرا دارن این نشونه
یا آتیش یا سیلی یا تهمت یا تازیونه
امام صادق چشماش بارونه گریونه
از داغ کربلا خونه
یاد آتیش وخیمه ها وای یاد غربت عمه ها وای
یاد کشته ی علقمه وای یاد لب خشک تشنه ها
*******
منبر و رساله اشک و آه و ناله
بعد این همه سال تشنه ی وصاله
چشم به راهه مثل عمه ی سه ساله
می سوزه از داغ سیلی ها گلبرگ لاله
امام صادق امشب بدحاله می ناله
حُجره شبیه گوداله
یاد شام و ویرونه ها وای اشک و آه دردونه ها وای
تازیانه و شونه ها وای بارون سنگ از رو خونه ها
********
به آخر رسیده شور این قصیده
بیت آخر عشق روضه ی شهیده
شهیدی که آتیش به دلها کشیده
یامظلوم یاعطشان یاعریان ای سربریده
سرت رو نیزه مثل، خورشیده، تابیده
با اون لبای خشکیده
از مدینه تا کربلا وای ذکر اولیاء خدا وای
بسته دسته اهل حرم وای راس حسین روی نیزه ها
*******
خورشید نه آن است که هر روز بچرخد
خورشید سری بود جدا شد زقفا های
آقام حسین جان حسین جان حسین جان