آمدم بر آستانت سر نهم سامان بگیرم
دل دهم دلبر بیارم جان دهم جانان بگیرم
آمدم پایت ببوسم تا مگر دستم بگیری
آمدم دردم بگویم از کفت درمان بگیرم
حر آزادم ولی کن بنده ی این خاندانم
در ردیف بندگانت گر توان عنوان بگیرم
ای حسین ای آن که سبط الرحمه للعالمینی
رخصتی که از تو جواز رحمت رحمان بگیرم
میهمان بودی و اول من به رویت راه بستم
چون ندانستم نباید راه بر مهمان بگیرم
خستم از این راه بستن چون دل اهل حرم را
آمدم شاید رضایت نامه از زهرا بگیرم
آمدم با جان نثاری زینبت را شاد سازم
تا که از زهرا به محشر سرخط غفران بگیرم
دست رد بر سینه ام نگذار و بگذر از خطایم
تا به راهت سینه را در معرض پیکان بگیرم
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.