

آنقدر داد زد ته گودال متن شعر مداحی
آنقدر داد زد ته گودال
تا به داد همه رسید حسین
نیزه ها هر کدام طعمی داشت
همه را یک به یک چشید حسین
از زرنگی نیزه دار نبود
به خدا نیزه را ندید حسین
تو اولین امیر بودی
که بین یک حصیر بودی
واجب الاحترام بودی
که بین ازدحام بودی
خونِ تو رو مباح کردن
حمله به قتلگاه کردن
بعد بریدنِ سرِ تو
نگاه به خیمه گاه کردن
چقدر روبروم طولش دادن
یه جوری هر کدوم طولش دادن
کشتنتو جلو چشای من
سه ساعتِ تموم طولش دادن
سر فرصت سرتو بریدن
به چه قیمت سرتو بریدن
بمیرم داداش غریبم
توی غربت سرتو بریدن
کشته ی تشنه لب لهوفی
زخمی جراحت سیوفی
پیش چشمم تو رو میزدن با
دشنه ی هندی و سنگ کوفی
روی خاکا پرتو کشیدی
نفس آخرتو کشیدی
وقت دست و پا زدن تو گودال
چادر مادرتو کشیدی
آه ای هلال زینب ماه شبای تارم
امشب دلم گرفته دیگه آروم ندارم
بی سر غریب مادر محروم حسینِ مظلوم
وای از گلوی زخمی ظالم یه ذره آروم
بی حیا پیش چشم مادرت میزد
نیزشو بعد حلقوم تو سرت میزد
انگاری توی قلب خواهرت میزد
شیب گوداله و شاه بی ردا
وا محمدا وا محمدا
اومده شمر جدا سنان جدا
وا محمدا وا محمدا
لااقل صیدتو رو به قبله کن
شمر حوصله کن شمر حوصله کن
اول بکش و بعد هلهله کن
شمر حوصله کن شمر حوصله کن
سید رضا نریمانی
ماه رمضان ۱۴۰۴
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net