آن شب که شب از صبح محشر » حاج محمود کریمی + متن مداحی

بازدید: 265 بازدید

آن شب که شب از صبح محشر تیره تر بود

آن شب که از آن مرغ شب هم بی خبر بود

آن شب که خون از دامن مهتاب میریخت

اسما برای غسل زهرا آب میریخت

آن شب امیرالمومنین با اشک دیده

میشست تنها پیکر یار شهیده

میشست در تاریکی شب مخفیانه

گه جای سیلی گاه جای تازیانه

صدبار از پا رفت و دست از خویشتن شست

جانان خود را در درون پیروهن شست

چشم از نگه نای از نوا لب از سخن بست

بگشود دست حسرت و بند کفن بست

ناگه فتاد آن تیر کوکب را نظاره

گریان به گرد آفتابش دو ستاره

از بی کسی در بال هم سر برده بودند

گویا کنار جسم مادر مرده بودند

داغ دل مولا دوباره گشت تازه

ریحانه ها را زد صدا پای جنازه

آن پر شکسته طائران از جا پریدند

افتان و خیزان جانب مادر دویدند

چون جان شیرین جان او در برگرفتند

گلبوسه از آن لاله ی پرپر گرفتند

یکباره از عمق کفن آهی بر آمد

با ناله بیرون دست های مادر آمد

ناگاه ندا آمد علی بشتاب بشتاب

دردانه های وحی را دریاب دریاب

مگذار زهرا را چنین در بر بگیرند

مگذار روی سینه ی مادر بمیرند

 

ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید

جهت دانلود صوت کلیک کنید

حاج محمود کریمی
شب پنجم فاطمیه اول سال ۱۴۰۲
شهادت حضرت زهرا
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
Mohjat.Net
.

مطالعه بیشتر