آه افتاد ماه در گودال ماه افتاد آه در گودال
عمه با نیزه های دور تنت ساخت یک بارگاه در گودال
بود پیراهنت سفید اما میشود راه راه در گودال
میشود راه راه بعد کبود آخرش هم سیاه در گودال
ای بمیرم برای یک آقا آمده یک سپاه در گودال
سر تو میرود فقط پایین گاه در تشت گاه در گودال
داشتم انتظار از نیزه انتظار شکار از نیزه
تا که زینب برای پیکر تو ساخت سنگ مزار از نیزه
تا سرت را به نیزه میکوبند میرود اختیار از نیزه
از تو پیکر بریدنش با تیغ از تو گردن فشار از نیزه
زخم شد سر گشوده از شمشیر بعد هم بی شمار از نیزه
در تمام مسیر میریزد دانه های انار از نیزه
تا نیفتد به خاک میترسم از سر از نیزه دار از نیزه
آه سبقت گرفت در این دشت نیزه از خار خار از نیزه
گفتنی نیست این که افتاده سر تو چند بار از نیزه
به منبر نشسته به جایی که شش ماه اصغر نشسته
به پا خیز نامرد که اینجا فقط جز تو دختر نشسته
حیا کن نبر شمر ببین کنج گودال حیدر نشسته
نکش خنجرت را بیانداز وقتی که مادر نشسته
نشسته است بر خاک کسی که به دوش پیمبر نشسته
در این زخم واره اگر نیزه بر خاست خنجر نشسته
.
.
متن شعر مداحی آه افتاد ماه در گودال ماه افتاد آه در گودال
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.