متن شعر
آیه های فتح میخوانم به نام خنده هایت
تا ملاقات خدا رفته است هرم ربنایت
بی قرارم بی قرار جاء نصرالله والفتح
آیه ها و سوره ها جاریست در اوج صدایت
میروی تا اوج تا انا الیه راجعون چون
غرق حیرت مانده ام در پیشگاه چشم هایت
سینه مالامال درد است ای دریغا آه سید
رفته ای جای تو خالی مانده در این روزهایت
خون تو میجوشد از پژواک فریادی نهفته
باز هم پیچیده در تاریخ مظلومان ندایت
در زمین پژواک درد توست جاری در زمانه
مانده از اقلیم چشمان تو صدها جان به جایت
دردهای تو بلایی نیست زیباییست زیبا
چون که فرموده است مولا البلا للولایت
نیل های آبی این سرزمین ها بعد نامت
سرخ تر میجوشد از دریای سرخ بی نهایت
سامری ها رد اعجاز تو را در خون گرفتند
سامری ها را بتاران با تکانی از عبایت
سید مظلوم ای قد قامت تکبیر در خون
با اذان عشق در گوش زمان جاری صلایت
راه تو راه حسین ابن علی در بی کران هاست
نام تو لبریز از عشق است عشق دلربایت
اربا اربای تنت را بادها در خود شکستند
اشک ها باران شدند انگار در کرب و بلایت
شیعه ی حیدر شدن یعنی که با فرق پر از خون
استخوانی در گلو باشی به وقت ابتلایت
در نجف بیروت جاری میشود با ذوالفقارت
کربلا لبنان به آغوشش کشیده با ردایت
عصر یک روز پر از باران نشستم رو به لبنان
سیب ها را هی تعارف میکنی جانم فدایت
سیب ها را مثل زیتون های غزه دوست دارم
سیب هایی که رسیده در تب انگشت هایت
عصر یک روز گرفته چشم هایم خون و داغ است
عطر یک پیراهن معصوم پیچید از قبایت
عاشقانه دوستت دارند ایران ها جهان ها
عاشقانه داغ بر دل مانده از عطر هوایت
نام تو سید حسن نصر من الله است راهت
نام تو پیوند دارد با شکوه ندبه هایت
رفتنت انگار در خود آمدن دارد دوباره
رجعت سرخ شهیدان انبیا و اولیایت
صبح نزدیک است سید خون تو این را گواهی
من خودم عطر سواری را تنفس میکنم در ماورایت
شعر: حامد حجتی
منبع شعر: فارس
حاج محمود کریمی
مراسم بزرگداشت شهید
سید حسن نصرالله
مهر ماه ۱۴۰۳