اذون عشق بگو حی علی البکا
وضو گرفتم از آب حیات تو
روح من از سرخی خونت سبز شد
جون و دلم با غم تو هم نبض شد
می ارزه زندگیم و پای دلم بزارم
حتی اگه بسوزم باید باهاش بسازم
******
حرارت غمت گرفته عالم و
خدا زیاد کنه شور محرم و
حس میکنم وقتی محرم میشه
فاصلمون با یه سلام کم میشه
گدای رو سیاهم به حال من نظر کن
میخوام که گر بگیرم قلبم و شعله ور کن
******
گریه برای تو شده وصیتت
گریه کنم برات کدوم مصیبتت
قلب من از هُرم غمت اتیشِ
ریشه من با گریه محکم میشه
گریه بی اراده از سر من زیاده
اجازش و فاطمه به هر کسی نداده
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.