از آسمون آتیش میباره کسی نمونده آب بیاره
گل رباب یه کم بخواب خدا خودش هواتو داره
جون نداره دست و پای تو بی رمق شده صدای تو
مادرت نتونه شیر بده پس چیکار کنه برای تو
تو صورتم زدم دو دستی چشماتو باز دوباره بستی
به روی من ناخن بزن بگو هنوز که زنده هستی
کاش یه کم پایین بیاد تبت سرخه سرخه زیر غَبغَبِت
ماهی کوچیک من علی سوختم از تلظی لبت
تو بی قراری من بریدم سه روزه خندتو ندیدم
آروم نگیر فقط نمیر آخه تویی همه امیدم
شرم از این حرم نمیکنن نعره ها رو کم نمیکنن
این جماعتی که من دیدم رحم به بچه هم نمیکنن
وای از دل رباب وای از دل رباب
.
با نوای سید مهدی حسینی
شب هفتم ماه محرم ۱۴۰۲
اشعار محرم ۱۴۰۲ یکجا » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.