از آسمون چشمام بارون غم میباره سید مجید بنی فاطمه + متن شعر

متن شعر

از آسمون چشمام بارون غم می باره

وقتی آقای عالم سنگ قبرم نداره

از داغ این مصیبت روضه میخونه قبرش

مثل مزار مادر بی سایبونه قبرش

شبای غربته همین زیارته

که داغ تازه دلای عاشقه

شبی که آسمون می باره نوحه خون

شب شهادته امام صادقه

دوباره جاریِ برات اشکای من

بگیر دست منو غریب آقای من

غریب آقای من

****

دل ها میسوزه از غم تا حرف هیزم میشه

تو کوچه های این شهر بازم بوی آتیشه

با اینکه حرف این مرد اصله دین اسلامه

بردن آقای مارو بی عبا و عمامه

همینکه بی نفس تو کوچه ها نشست

دلش شکسته بود به یاد مادرش

به یاد میخ در به یاد ضربه ها

کسی نمیرسید به داد مادرش

دلش تو غصه ها گرفتاره هنوز

بمیرم رد خون رو دیواره هنوز

غریب آقای من

سید مجید بنی فاطمه
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید

Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

متن کامل